اگر داستانی ندارم به این معنیست که هرگز واقعا برای چیزی نجنگیدهام؟ هرگز آیا زندگی را به خواستی گره زدهام؟ چون شجاع نبودم نتوانستم خواستی داشته باشم یا چون خواستی نداشتم داستانی ندارم؟ آیا شکست خوردهام و نادیدهاش میگیرم؟
حتما کسی هست که بخاطر این نوشتهها از من بیزار است. کسی که مرا از نزدیک میشناسد. کسی که برای این سؤالها جوابهایی قطعی دارد. کسی که دعای خیرم پشت سرش است.
بیزار از راههای رفته؛ همواره پُلهای پشت سر را خراب میکنم. جواب میخواستم اما سهم هرکس از زندگی سؤالهایش است.
مثل من زندگی نکنید؛ مثل خودتان زندگی کنید.
من فکر میکنم پس تو هستی...برچسب : نویسنده : emotemayel5 بازدید : 46