دیدن منو آروم میکنه. دیدنِ اَشکال ناقص و موجوداتِ عجیبالخلقه، خصوصا آدمها، همهچیز ناقصه، همهچیز بهتنهایی هیچی نیست، همهچی قابل ترحمه. روزهاست به توییتر سر نمیزنم، مشاهدهی فریکهای اونجا بهدرد نمیخورد، طبیعی نبود. رو زمین و دنیای واقعی وقتی مشاهده میکنی متواضع هستی، خودتو بهتر از بقیه نمیدونی، و در واقعیت همهچی انقدر اغراق شده نیست، کائنات خودشونو فریاد نمیزنن. وقتی یک میوه رو شاخهی درخت میرسه، غرور نداره و داد نمیزنه من از بقیه بهترم، نه، بلکه با تواضع میگه ببین چهناز و خوشمزهم بیا منو بچین. و تو اونو میچینی. هیچ کینه و تسلطی درکار نیست. اونکه میچینه و اونچه چیده میشه هردو خوشحال و راضیاند. به من بگو آخرینبار کِی یک ارتباط انسانی دیدی یا تجربه کردی که فقط اندازهی همین چیننده و چیدهشونده سالم و قشنگ بود؟
دیدن نعمت بزرگیه. دیدنِ دیگر باشندگان. وقتی یک باشنده مثل من که بحران بودن داره و نقص و زشتی همهچیزو میبینه، آرام میشه از اینکه تنها نیست. که تنها من نیستم که ناقص و زشتم، و این احساس یکی بودن با همهچی بیاندازه قشنگه. اینها رو مینویسم و نور خورشید داره نوازشم میکنه، فک کنم دارم عاشقش میشم.
برچسب : نویسنده : emotemayel5 بازدید : 3