گوزوهایی که اسپویل میشن نخونن، یه‌کم حرف دلی و خصوصی دارم

ساخت وبلاگ

این روزها euphoria را ریواچ می‌کنم و خیلی حس‌ها را درونم زنده می‌کند. اول از همه، این شو واقعا خوب است و بعد اینکه فکر می‌کنم شخصی شبیه به کاراکتر "رو"یا همان زندایا را در زندگی‌ام داشته‌ام؛ به عنوان دوستی بسیار عزیز. اینکه اشتراکاتی با چنین شخصیتی دارم یک چیز است اما روی هم رفته من "رو" نیستم، و حتا شاید به جولز شبیه‌ترم. چون "رو" قلب بسیار قوی‌ای دارد خصوصا برای دوست‌داشتن و عاشق بودن، قلبی که هرگز نداشتمش. نوجوان که بودم برای لزبین‌ها تقریبا آبسسد بودم. از پورن گرفته تا فیلم درام، چیزهای زیادی می‌دیدم و بسیار جستجو می‌کردم. البته حتا در پورن‌‌شان هم دنبال آن احساس و صمیمیتی بودم که در دیگر کتگوری‌های پورن جستجو نمی‌کردم. این احساس را داشتم که انگار روح زنی لزبین در من است. هنوز هم با رفتار و نوازشی که این دخترها با یکدیگر دارند بیشتر احساس نزدیکی می‌کنم. از طرفی خوشحالم که این مرا اذیت نمی‌کند و در مورد هویتم گیجم نمی‌کند، این احساس را فقط در دوست داشتن دارم آن هم در دوست داشتن زن‌ها. و اصلا چه اشکالی دارد؟ نوازش عاشقانه خصوصی‌‌ترین رفتار هر آدم است که فقط و فقط مختص معشوق است و تنها او مجاز است که آن‌را ببیند.
و باز گاهی برایم سؤال می‌شود که به رو شببه‌ترم یا جولز؟! همانطور که برایم سؤال می‌شد که به هنیبال شبیه‌ترم یا ویل‌گراهام. نمی‌دانم واقعا نمی‌دانم. یا من عجیب‌غریبم و حتا خودم را نمی‌شناسم و یا اینکه همه‌ی این‌ها زاده‌ی تصوراتم است و نباید جدی بگیرم‌شان. البته که جدی نمی‌گیرم و لذت می‌برم. اما خودم را در درون‌شان می‌بینم. و عشق نیز همین کار را با آدم می‌کند. باعث می‌شود حقیقت خودت را در واقعیتی دیگر ببینی. یک روح در دو جسم. دره‌ای از تفاوت در عین صمیمیت ناب و همدلی عجیب.
مهم نیست به کدام کاراکترها نزدیک‌ترم، مساله اصلا همین است که این واقعیات بیهوده را نادیده بگیرم. در دوست‌داشتن و عاشق بودن آدم خودش را فراموش می‌کند و البته می‌پذیرد... چون تو خودِ منی عزیزم. هنوز ندیدمت اما باور کردن چیز دیده شده که هنر نیست، عشق باور به چیزهای نادیده‌ست.

من فکر می‌کنم پس تو هستی...
ما را در سایت من فکر می‌کنم پس تو هستی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : emotemayel5 بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 17 ارديبهشت 1403 ساعت: 16:46