حتی اگر اشتباه، من دست و پا شکسته قدم برمیدارم. و خدا میداند که هیچ بلد نیستم درس به کسی یاد دهم. آن آرامشی که کمتر کسی در تنهایی به آن نائل میشود، من غریزتن و قریحن در خودم دارم. راستش من خیلی چیزها در خودم دارم که دیگران ندارند و به دنبال آنند. برای من سخت است که باور کنم عامه ی مردم بدنبال حقیقتند. من حاصلِ چند خودکشی ام؟ چند خدا خودکشی کرد که من وارثِ حافظه و قریحه ی ایشانم؟ چند قرن؟ فکر نمیکنم چیزی که الان باعث آرامشم میشود حقیقت باشد. دارد از من خون میرود اما احساس بدی ندارم؛ برعکس؛ احساس تسکین است.
الان میتوانم بمیرم اما وقت برای مردن ندارم. سوال های زیادی دارم و مردن حواسم را پرت میکند. مسخره است! ساده لوحی آدم ها در مورد من! آه باید بعضی چیزها را پیش خودم نگه دارم. چه شروعِ سختیست برای من؛ میباید بعضی چیزها را هیچ وقت به کسی نگویم؛ حتی خودم؛ خصوصا خودم.
برچسب : نویسنده : emotemayel5 بازدید : 143