" و همه بیشتر از اینکه روح داشته باشند، چشم دارند". این را یادت میآید متمایل؟ این را تو گفتی. آه چطور می توانم تو را فراموش کنم؟ مرتضی میتواند فراموش شود اما متمایل به هیچ محق تر از این حرفهاست. محق زندگی و جاودانگی. تو خودت بهتر از هرکسی میدانی که هیچ بیمار نیستی. تو آنقدر پسر مودبی هستی که هنوز هم خوشبختی را در این میبینی که میبایست دنیا را تو آفریده باشی_ مودب؛ شاید هم بیدست و پا! تو در قبال زندگی طوری خودت را مسئول میبینی که در برابر یک زن. شاید هم به همین خاطر است که هنوز هم تنهایی و این را مساله ای بزرگ میبینی_ بی دست و پا!
راستش حتی نمیدانم چرا میگویند که این انتخابات بین بد و بدتر است. این مردم یک چیزیشان میشود. تعجب میکنم از این همه رابطه ای که داشتند؛ دریغ از یک ذره تجربه. رفتار مردم ما در برابر رهبرانشان مثل زن حسودیست که غرور شوهرشان را میشکنند و کوچکش میکنند اما در نهایت میخواهند که مردشان برگردد. به من چه آخر من که هیچ وقت فتیش استاد و امام نداشتم. حالا این زن حقش را می خواهذ. خب بیاید بگیرد. آخر حق ما گرفتنی هست یا نیست؟ چه میگویم اصلا قصد نداشتم در مورد انتخابات بنویسم. حال غریبی دارم. ای کاش دنیا را من میآفریدم؛ آن وقت نقش یک بیدست و پایِ خوب را برای خودم انتخاب میکردم...
برچسب : نویسنده : emotemayel5 بازدید : 159